خودآگاهی هیجانی
خودآگاهی هیجانی

در این مطلب توضیح مختصری در باره این شاخص ارائه شده است



خود آگاهی هیجانی

تعریف علمی
استین و بوک، این شایستگی را این چنین توصیف می کنند که : " پایه ای است که اکثر عناصر هوش هیجانی، برروی آن بنا می شوند".خود آگاهی هیجانی (Emotional self- Awareness) را می توان اینگونه تعریف نمود: توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود.
شایستگی خودآگاهی هیجانی در تست EQ نشان می دهد فرد تا چه میزان احساسات خود را می شناسد و آنها را درک می کند و در ضمن تا چه میزان چرایی و موجبات پدید آمدنِ احساسات خود را نیز می داند. واژه نامه وبستر نیز خودآگاهی را آگاهی از فردیت یا شخصیت افراد تعریف می کند.
بار – آن؛ خودآگاهی را توانایی بازشناخت احساسات فرد تعریف می کند و معتقد است، اینکه بدانیم یک فرد چه احساسی دارد و اصلاً چرا از این احساس برخوردار است و اینکه چه عواملی باعث بروز این نوع احساس شده اند. افرادی که خودآگاهی هیجانی آنها تا حدودی پایین است فاقد توانایی بیان احساسات خود از طریق گفتار و کلام می باشند.
استین (Stein)و بوک (Book)، این شایستگی را پایه ای که اکثر عناصر هوش هیجانی، برروی آن بنا می شوند؛ توصیف می کنند. گلمن، بویاتزیس، و مک کی، معتقدند که " خودآگاهی، به معنای برخورداری از درکی عمیق نسبت به هیجانات فرد، و همچنین محدودیت ها و نقاط قوت و ارزش ها و انگیزش های او می باشد. این سه بر این باور بودند که رهبران خودآگاه نیز ارزش ها، اهداف، و آرزوهای خود را قویاً درک می نمایند(هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
شایستگی خودآگاهی هیجانی، افراد را قادر می کند تا باورهای اساسی خود، مفروضات و ارزش ها را به هم پیوند دهند، و اینکه بدانند چه چیز موجب تحریکشان می شود. خودآگاهی هیجانی، کلیدی است برای ابقاء توانایی ما برای انتقال احساسات خود به دیگران. این شایستگی به ما کمک می کند "چشمانمان را به صحنه روزگار بدوزیم" و با انگیزش های واقعی، همگام باشیم.
در مدیریت نیروی انسانی بهتر است بدانیم که :
اندازه و میزان خودآگاهی هیجانی در کارکنان و مدیران برای هر شغلی می تواند تفاوت داشته باشد. در هنگام استخدام و یا ارتقاء و جابجائی شغلی باید به میزان خودآگاهی هیجانی در فرد دقت کافی نمود. برای جلوگیری از بروز تبعات و مشکلات قابل پیش بینی در انتصاب و یا جابجائی شغلی، بهتر است مفهوم خودآگاهی هیجانی را بهتر بشناسیم.
بهترین افراد برای فعالیت در سطوح مدیریتی افرادی هستند که خودآگاهی اجتماعی بالایی دارند. خودآگاهی هیجانی یکی از شروط لازم برای رشد و موفقیت ها در زندگی و شغل محسوب می شود. شایستگی خودآگاهی هیجانی، بیان می دارد که آیا افراد می دانند اکنون چه احساسی دارند و چرا؟ آیا وقتی احساسی خاصی به سراغشان می آید، از همان ابتدای امر از آن آگاه می شوند یا غافلگیرانه وجودشان را در بر می گیرد؟ هر قدر این مهارت در افراد قویتر باشد بیشتر قادر می شوند در تعامل با محیط پیرامونی خود، موثرتر و راهبردی تر برخورد کنند. بالا بودن خودآگاهی هیجانی باعث می شود افراد بدانند تا چه حد به محیط اطرافشان پاسخ می دهند و از چه احساسی برخوردار هستند. بدانند چه وقت هایی احساس شادمانی، غم، عشق، خشونت، دوسوگرایی، بی احساسی یا حالت هایی از این دست دارند.
وقتی که این مهارت در افراد خوب پرورش یافته باشد، بیشتر می توانند هنگامی که موضوعی از نظر هیجانی ایشان را منفعل یا مملو از انرژی می کند، به سادگی از مهارت بازشناخت خود استفاده کنند، دلیل و چرایی آن را شناسایی کنند، و در مورد تداوم مشارکت و همکاری با افراد، همکاران، مشتریان، مدیران ارشد، فعالیت ها، یا سازمانهای مرتبط با آن، تصمیماتی مبتنی بر اطلاعات کافی و درست تر اتخاذ کنند.
افرادی که میزان خودآگاهی هیجانی در آنها بالاست، شاداب تر و فعال تر فعالیت و کار می کنند و همواره تلاش می کنند ظرفیت برقراری ارتباط با سایرین را ارتقاء دهند.
تأثیر خودآگاهی در مدیریت سازمان
ضروری ترين توانايی مرتبط با هوش هيجانی اين است که افراد از هيجانها و احساسهای خودآگاه باشد. مدیران و رهبرانی كه درجه ای بالا از خودآگاهی دارند، با خود و دیگران صادق هستند و می دانند كه چگونه احساسهایشان بر آنها، سایر مردم و عملكرد شغلی‌شان تاثیر می گذارد. آنها با یك احساس قوی از خودآگاهی، با اعتماد به نفس و در استفاده از قابلیتهایشان كوشا هستند و می دانند چه وقت درخواست كمك كنند.
توانايی خودآگاهي به مديران اجازه می دهد تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و به ارزش خود اعتماد پيدا کنند. مديران خودآگاه برای آزمون دقيق روحيات خود از خود آگاهی استفاده می کنند و به طور شهودی و از راه درک مستقيم می دانند که چگونه ديگران را تحت تاثير قرار دهند.خودآگاهی و خود ارزیابی صحیح : مدیران و روسا فاقد این قابلیت در تعامل با دیگران به سرعت عصبانی و آزرده خاطر می شوند و در نتیجه در روابط کاری و فردی با دیگران با مشکل مواجه شده و رفتارهای تهاجمی و خشن از خود نشان می دهند . این مدیران نه تنها اشتباهات خود را نمی پذیرند ، بلکه از آنها نیز پند نمی گیرند ، لذا از انتقادات سازنده گریزان بوده و نمی توانند با یک خودآگاهی واقع گرایانه به نقاط قوت و محدودیت های خود پی ببرند .

چگونه می توان هوش هیجانی خود را سنجید؟

با استفاده از آزمون EQ می توانید به راحتی خود را در این زمینه محک بزنید.
شما میتوانید بقیه شاخص ها را از اینجا مطالعه کنید.