تحمل فشار روانی(استرس)
تحمل فشار روانی(استرس)

به توضیح این مهارت در چهارچوب تست ای کیو بار آن خواهیم پرداخت.



تحمل فشار روانی

تعریف علمی
تحمل فشار روانی(Stress Tolerance)، توانایی مقاومت کردن در برابر رویدادها، موقعیت های فشار آوردن هیجانات قوی، بدون جادادن و یا رویارویی فعال و مثبت با فشار تعریف می شود. شایستگی تحمل فشار روانی، نوعی مهارت رویایی است که ما از آن ها برای تحمل دردهای غیرقابل اجتناب، تهدیدها و هجوم فشارهای زندگی ناشی از ضعف های جسمانی و بهداشت هیجانی، استفاده می کنیم. بار – آن، تحمل فشار روانی را به شرح ذیل تعریف می کند:
"توانایی مقاومت و تحمل در برابر وقایع زیان آور و موقعیت های تنش زا بدون برخورداری از احساس شکست، آن هم از طریق رویاروئی مثبت و فعالانه با فشار روانی". (هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
در عصرهای قدیمی، اکثر استرس های بشر، ناشی از تهدید ایمنی و سلامت جسمانی بوده است، نظیر مورد تعقیب واقع شدن توسط یک حیوان وحشی. بدن ما به صورت خودکار به رویاروئی با موقعیت می پردازد، و ما به طور فیزیکی به مشکلات احتمالی پاسخ می دهیم – یا می ایستیم و مبارزه می کنیم و یا به سرعت فرار می کنیم. وقتی بحران خاتمه می یابد، بدن ما در طول فرآیندی که "پاسخ آرمیدگی" (Stress To Lernce) نام دارد، به وضعیت بهنجار خود باز می گردد.
فشار روانی که امروزه تجربه می کنیم، معمولاً مستلزم پاسخ جسمانی نمی باشد. با این وجود، بدن و ذهن ما بازهم، به صورت غریزی، به تهدید مربوطه پاسخ می دهد، چنان که گویی پای یک حیوان وحشی در کار است. ما به صورت خودکار، پاسخ فرار یا مبارزه را اعلام می داریم، اما باید بعداً تکانه مزبور را فرو بشانیم. ما اغلب فشار بی پایان فشار روانی مزمن را تجربه می کنیم، که شامل فشار مستمری است که در محیط کار، منزل، از سوی مسائل مالی، یا از جانب مشکلاتی پیش می آیند که وابسته به روابط ما می باشد. داک چیلدر که مؤسس سازمان Heart Math می باشد، اظهار کرده است که " فشار روانی، ترشح پیوسته هورمونهای آدرنالین(Adernaline)، نور آدرنالین(Noradernaline) و کورتیزول(Cortisol) را موجب می شود، که نهایتاً سبب پژمردگی بدن می شود، چنان که در معرض بارش یک باران اسیدی قرار گرفته است. اگر فشار روانی مزمن بدون هیچ نوع بررسی رها شود – توأم با نگرش هایی دربرگیرنده خصومت، خشم، و افسردگی – می تواند ما را بیمار کرده و نهایتاً موجب مرگ ما شود". با عنایت به اثر چشمگیر فشار روانی بدون پیگیری و بررسی، ما برای سالم ماندن خود، باید توانایی تحمل و کنترل آن را همراه به تمامی برداشت های ضمنی مرتبط با آن، بسط دهیم.
شایستگی تحمل فشار روانی، را می توان بر اساس سه مهارت زیر مورد تعریف قرار داد :
• فرد بتواد خونسردی و کنترل خود را در هنگام بروز فشار روانی حفظ کند.
• فرد ایمان داشته باشد که قادر است با این موقعیت ها مواجه شود و آنها را کنترل کند.
• فرد بتواند با استفاده از روش های مناسب، و کسب دانش مربوط به نحوه عملکرد صحیح در مواجهه با فشار روانی، با فشار روانی مبارزه کند و آنرا مدیریت نماید.
در مدیریت نیروی انسانی بهتر است بدانیم که :
زندگی، مملو از فشار روانی است. منابع بروز فشار روانی، هم خیلی زیاد هستند و هم خیلی گوناگون و متنوع – گرفتار شدن (یا تصادف های کوچک!) در ترافیک، آماده ساختن طرح اجرایی در کسب و کار، ارائه گزارش برای تیم مدیریتی در محل کار، آماده سازی مراسم جشن عروسی، رویاروئی با مرگ یک عزیز، مراقبت از نوزاد، اسباب کشی به یک خانه رؤیایی، یا کسب یک پیشرفت جدید و عظیم. برعکس افکار عمومی، فشار روانی هم بر اثر موقعیت های شادی بخش و هم به واسطه موقعیت های ناراحت کننده پدید می آید. هرگز نمی توان از عوامل تنش زا در طول زندگی فرار کرد.
کیفیت زندگی هر فرد عمیقاً متأثر از توانایی تحمل فشار روانی می باشد. اگر فرد قادر به تحمل فشار روانی نباشد، نمی تواند خوب زندگی کند. در معرض فشار روانی دائمی بودن، منجر به بروز آسیب های جسمانی و روانشناختی می شود و اثراتی منفی بر کارآمد بودن فرد خواهد داشت. کنترل فشار روانی از سلامتی حمایت کرده و میزان اثربخشی فرد را بالاتر می برد.
توجه به میزان شایستگی تحمل فشار روانی در کارکنان برای مدیران سازمان ها و کارشناسان منابع انسانی و کارگزینی می تواند پر اهمیت تلقی شود بویژه در مشاغلی که سطح تغییرات محیطی زیاد بوده و فرد دائماً باید با مسائل،مشکلات و چالش های زیادی دست و پنجه نرم کند. مدیران و صاحبان کسب و کار به سادگی و با ابزارهای روانشناسی می توانند میزان و درجه شایستگی تحمل فشار روانی را با دقت نسبتاً زیادی در افراد اندازه گیری نمایند تا اثربخشی انتخاب و انتصاب آنها تا میزان بالایی افزایش یابد.
تأثیر تحمل فشار روانی در مدیریت سازمان
افرادی با مهارت های هوش هیجانی قوی، به سادگی احساساتی چون اضطراب، پریشانی و ترس را كه باعث استرس های موجود در كار روزمره می شوند را كنترل می كنند. در نتیجه، هوش هیجانی بالا می تواند در سازمان ها و شرکت ها و سایر جاهایی که مستلزم کار گروهی هستند بسیار مفید باشد، زیرا که باعث شفاف تر شدن ارتباطات و خلاقیت و کم شدن میزان نارضایتی مشتریان می شود.

چگونه می توان هوش هیجانی خود را سنجید؟

با استفاده از آزمون EQ می توانید به راحتی خود را در این زمینه محک بزنید.

شما میتوانید بقیه شاخص ها را از اینجا مطالعه کنید.