همدلی
همدلی

به توضیح شاخص همدلی در چهارچوب هوش هیجانی بار_آن خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید.



تعریف علمی همدلی (Empathy)


 

توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن تعریف می شود. شایستگی همدلی، بیان می کند که فرد تا چه حد فعالانه به دیگران گوش داده و توجه می کند. گونه ای که درک می کند دیگران چه احساسی دارند و اصلاً چرا از این احساس برخوردار هستند، و حتی درک می کند چگونه ممکن است احساسات آنها احتمالاً دچار تغییر شود. از نمونه های همدلی که در سازمان ها می تواند کاربرد زیادی داشته باشد می توان به توانائی تبادل اطلاعات، داشتن مهارت های سازماندهی، تشکیل گروه ها، تشکیل جلسات برای راه حل جوئی، میانجی گری برای حل تضاد میان دیگران، توانائی کسب توافق عمومی و برقراری ارتباطات نام برد.


واژه نامه وبستر(۱۹۹۳): همدلی را توانایی "درک، آگاهی، حساس بودن و کسب تجربه های جایگزین احساسات، اندیشه ها، و تجربه ی سایر افراد" تعریف نموده است. در رابطه با همدلی می توان توضیح بیشتری ارائه کرد. همدلی، توانایی "مطالعه" افراد از طریق ورود به مرکز بیان دروندادهای ایشان است. اولین مرحله، آن است که با رعایت احترام فرد، توجه خود را به وی نشان دهیم، و بدنبال گوش دادن و درک واقعی از عملکردها و هیجانات او باشیم. این امر مستلزم بکارگیری سطوح مشابهی از آگاهی است که آن را در خودآگاهی هیجانی مربوط به خودتان رشد داده اید و سپس باید حس کنجکاوی خالص و حقیقی خود را به کار برید تا به بررسی و پژوهش درباره دیگران بپردازید – بر این مبنا که آنها اکنون چه احساسی دارند؟ این احساس تا چه حد قوی است؟ چرا آنها این گونه احساس می کنند؟ (هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).


در دنیایی که روز به روز بر سرعت و پیچیدگی آن افزوده می شود، همدلی هر روز مهمتر از روز قبل تجلی می یابد. توجه کافی نسبت به سایر افراد، ممکن است کمی وقت گیر باشد و قطعاً تعهد و انگیزش بیشتری را معطوف به خود نماید. با این وجود، همدل بودن از ارزش بالایی برخوردار است، چرا که باعث پدیدآیی ارتباطاتی صحیح تر می شود . کلاً با وجود همدلی، هرگونه تولید افزایش می یابد و تعارض تنزل پیدا می کند.

 

استین و بوک اظهار کرده اند که: "وقتی بیانی را مبنی بر همدلی ابراز می کنید، حتی اگر با مواجهه ای مخالفت آمیز روبرو باشد یا این که در زمان مقتضی صورت نپذیرد، باز هم باعث تغییر توازن می شود. به عبارت دیگر، مبادله ای دشوار و مداوم تبدیل به پیوندی محکم می شود."

 

توانایی رشد و حفظ روابط میان فردی طولانی مدت و عمیق، مستلزم برخورداری از همدلی سالم می باشد. همدلی، همچنین در بطن محیط کاری فعال، جامعه و خانواده قرار دارد. وقتی همدلی را پیشه ی امور قرار می دهیم، انگیخته می شویم تا به سایر افراد توجه کنیم. ما به واسطه ی ملاحظه دقیق روابط خود بر مبنای ابعاد چندگانه، به سایر افراد ملحق می شویم – یعنی از طریق توجه به آنچه که افراد با کلام خود ابراز می نمایند، و همچنین توجه به آهنگ کلام آنها و یا حتی عنایت به ارتباطات غیرکلامی ایشان.


در مدیریت نیروی انسانی بهتر است بدانیم که :



اولین گام در خلق یک جو مشترک و مشارکتی، ظهور تعامل های همدلی است. یقیناً ، همین امر موجب آغاز تشکیل اعتماد می باشد. وقتی به دیگران کمک می کنید به رفع تعارض هایشان بپردازید، اظهارات مبتنی بر همدلی، راه های ارتباطی خاص را می گشایند و مباحثات انعطاف پذیر ویژه ای را هویدا می سازند که برای رفع هر نوع نگرانی، کافی است. به علاوه، نمایش ظاهری همدلی، مهارتی اساسی محسوب می شود که شما آن را برای تمامی افراد درگیر با تعارض مزبور، الگو قرار می دهید.

در جهانی که مملو از چالش ها و مذاکرات است، همه ما نیاز به کمک داریم. یکی از راهبردهای قدرتمند آن است که در ارتباطات موجود، همدلی را وارد صحنه عمل کنیم. اگر هر نوع مشورت، همراه با همدلی باشد، یقیناً مؤثرتر خواهد بود
توجه به میزان شایستگی همدلی در کارکنان برای مدیران سازمان ها و کارشناسان منابع انسانی و کارگزینی می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. برخی از مشاغل به نسبت زیادی نیاز به همدلی بالا دارند. بویژه در زمان های بحران و فشار و استرس ابزار کمک اثرگذاری برای سازمان ها محسوب می شود. دقت در میزان و درجه شایستگی همدلی در زمان ارتقاء، جابجایی های شغلی و استخدام می تواند اثربخشی انتخاب و انتصاب را تا میزان بالایی بهبود دهد.


تأثیر همدلی در مدیریت سازمان:



امروزه در دنیای رقابت، مدیران و رهبران بزرگ سازمان ها و شرکت ها به این سمت حرکت می کنند که بهبود عملکرد در خود ایجاد نمایند و همچنان موفق باشند. از جمله مسائلی که مدیران و رهبران به آن توجه می کنند، ارتباطات و تعاملات صحیح با مشتریان و عرضه کنندگان و کارکنان سازمان است که جزء نیروهای رقابتی نیز محسوب می شوند. مدیران یا رهبران می دانند که آنچه باعث تقویت عملکرد می شود، مهارت مدیریت بر خویشتن و درک متقابل دیگران می باشد که امروزه یکی از نکات کلیدی سازمان ها در حوزه رفتار سازمانی محسوب می شود. مدیریت بر خود و درک متقابل دیگران از طریق همدلی و هوش عاطفی حاصل می گردد و به عبارت دیگر همدلی باعث تقویت ارتباطات، اثربخشی و مدیریت بر خود و درک متقابل دیگران می شود.


از سوی دیگر وقتی مدیران و روسا هنگام بحران و یا عدم قطعیت از خود به اندازه کافی همدلی نشان ندهند از دیدگاه کارکنان افرادی بی تفاوت، بی توجه و غیر قابل اعتماد جلوه می کنند . این امر باعث می شود کارکنان کمتر در کارها مشارکت جویند و یا ارتباط برقرار کنند .

 

خدمات دهی عالی به توجه صادقانه بستگی دارد. افراد دارای مهارت هوش هیجانی بالا مراقب رفتار خود هستند و نسبت به دیگران توجه خالصانه و قلبی خود را نشان می دهند. در مشاغل خدماتی و مشاغلی که با مراجعین و ارباب رجوع مشکل آفرین سر و کار دارند استفاده از افرادی که همدلی بالایی دارند بسیار مفید است.


افراد همدل در شناخت و رسيدگي به نيازهای ارباب رجوع و يا زيردستان، فوق العاده عمل می کنند. آنان در دسترس به نظر می آيند، به نحوی که می خواهند حرفهايی را که ديگران بايد بزنند، بشنوند. آنان با دقت گوش می دهند و آنچه را که افراد واقعاً از آن نگرانند، در می يابند و با توجه به همه اينها پاسخ می ‌دهند. به علاوه همدلی کليد جذب استعدادهاست. رهبران هميشه برای توسعه، پيشرفت و نگه داشتن افراد ماهر، نياز به همدلی دارند، اما آنگاه که در جذب استعدادها رقابت وجود دارد، رسيدن به اين مهم دشوارتر است. در ميان همه عوامل مؤثر در کنترل يک شرکت، مديران و رهبران ناهماهنگ و ناسازگار، يکی از علل اصلی از دست دادن افراد بااستعداد و از کف دادن دانش سازمان هستند.

 

چگونه می توان هوش هیجانی خود را سنجید؟

با استفاده از آزمون EQ می توانید به راحتی خود را در این زمینه محک بزنید.

شما میتوانید بقیه شایستگی ها را در "شاخص های هوش هیجانی" مطالعه کنید.