در این متن به طور کامل تاریخچه هوش هیجانی را تضویح داده و در آخر نحوه اعتبار سنجی این تست بیان شده است. این متن بیشتر جنبه تخصصی دارد.
متن زیر برای مطالعه بیشتر بر روی سایت قرار گرفته است، شما میتوانید برای به دست آوردن اطلاعاتی اجمالی به اینجا مراجعه کرده و به بررسی هوش هیجانی خود بپردازید.
تاریخچه هوش هیجانی
آزمون هوش هیجانی چگونه شکل گرفت؟ دوهزارسال پیش افلاطون گفت :«تمام یادگیری ها دارای یک زیر بنای عاطفی هستند». از آن زمان تاکنون دانشمندان، پژوهشگران و فیلسوفان زیادی درجهت اثبات یانفی نقش احساسات ،مطالعات زیادی انجام داده اند. از اواخر سال ١٩٩٥ هوش عاطفی (هیجانی) به عنوان یک موضوع و بحث داغ مطرح شد. جدا از استقبال گسترده برخی از دانشمندان در بخش عمده ای از قرن بیستم، در حقیقت ریشه های تاریخی این حوزه گسترده را می توان در قرن نوزدهم جستجو نمود. در اینجا لازم است متواضعانه فعالیت های علمی دانشمندان بزرگی چون چارلز داروین را ارج گذاریم زیرا وی اولین بار در سال ١٨٣٧ میلادی موضوع هوش عاطفی را مطرح کرد و در سال ١٨٧٢ اولین اثر معروف خود را منتشر نمود. برای مثال سال ها قبل از ظهور روش شناسی آماری و بدون بهره گیری از رایانه های سریع امروزی، داروین اثبات نمود که ابراز عواطف در رفتار سازگارانه افراد نقش اساسی ایفا می کند. این یافته به عنوان اصل مهم هوش عاطفی تا به امروز مورد قبول صاحب نظران بوده است(هوش عاطفی در زندگی روزمره – ژوزف سیاروچی و دیگران – ترجمه اصغر نوری امام زاده ای و حبیب الله نصیری- نشر نوشته).
در سالهای ١٩٠٠ تا ١٩٢٠، جنبش جدیدی پدید آمد که می خواست برای اندازه گیری هوش شناختی (intelligence cognitive)،(IQ) راهی پیدا کند. دانشمندان آن زمان IQ را، که روشی سریع برای جدا کردن افراد متوسط از افراد باهوش بود، مورد مطالعه قرار دادند. آنها خیلی زود متوجه محدودیت های این روش شدند. بسیاری از مردم خیلی باهوش بودند اما توانایی آنها در اداره کردن (manage) رفتارشان و کنار آمدن با دیگران آنها را محدود کرده بود. همچنین آنها متوجه شدند، افرادی وجود دارند که هوش متوسط دارند ولی در زندگی بسیار موفق هستند. ثرندایک(E.L.Thorndik)، استاد دانشگاه کلمبیا، اولین کسی بود که مهارتهای هوش هیجانی را نام گذاری کرد. اصطلاحی که او اختراع کرد، " هوش اجتماعی (social intelligence) "، نشانگر توانایی افرادی است که در خوب کنار آمدن با مردم مهارتهای کافی دارند. در سالهای دهۀ ١٩٨٠ بود که هوش هیجانی (EQ) نام فعلی خود را به دست آورد. بلافاصله بعد از آن، پژوهشها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد، از جمله سری پژوهشها در دانشگاه ییل (Yale) که هوش هیجانی را به موفقیتهای شخصی، شادی و موفقیتهای حرفه ای ربط می داد (هوش هیجانی – مهارت ها و آزمون ها – تراویس برادبری و جین گریوز – ترجمه مهدی گنجی- نشر ساوالان).
فعالیت های علمی در حوزه هوش عاطفی از اوائل سال ١٩٢٠ تاکنون بدون توقف ادامه داشته است و در برگیرنده مطالعاتی بوده که توسط روانشناسان برجسته ای چون کلی(Kelly)، راجرز(Rogers)، راتر(Rotter)، کانتر(Kantor)، و کیلسترام (Kihlstrom) انجام شده است(هوش عاطفی در زندگی روزمره – ژوزف سیاروچی و دیگران – ترجمه اصغر نوری امام زاده ای و حبیب الله نصیری- نشر نوشته).
در همین ارتباط مارسیا هاگس و همار مکاران روند شکل گیری هوش هیجانی را اینگونه تعریف کرده اند :
در اوایل قرن بیستم، روان شناسان به طراحی آزمون هایی اقدام نموده اند که به کمک آن بتوانند توانایی شناختی و هوش و میزان درک انسان ها را اندازه گیری کنند. نتیجه نهایی امر عبارت بود از پدیدآیی آنچه امروز به عنوان " آزمون هوش استاندارد" مطرح می شود. همانطور که پژوهش ها در مورد اندازه گیری هوش انسانی در این امتداد بسط پیدا می کرد، مقوله ای پدیدار گشت که نوعی ظرفیت و استعداد موروثی را در بر می گرفت و ناشی از تلاش های تحصیلی و آموزشی هم نبود. بر این اساس آشکار شد که بزرگسالان لزوماً نمرات هوش بالاتری نسبت به کودکان دریافت نمی دارند و به نظر نمی رسد که ایشان در گذراندن طول دوره زندگی خود، به پرورش و رشد این مؤلفه دست یابند. در دهه ١٩٧٠ دیدگاه غالب حاکی از آن بود که هوش عبارت است از آنچه توسط آزمون های هوش اندازه گیری می شود و تحت نفوذ و تأثیر ساختار ژنتیک افراد می باشد. با این وجود، زمانی که وکسلر به توسعه مقیاس های هوش می پرداخت، اظهار داشت که انواع دیگری هم از مقیاس های هوشی وجود دارند که می توانند در کنار مقیاس های ذکر شده از سوی وی، مطرح شوند. (هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
سایر دانشمندان نیز با اندیشه های وکسلر موافقت داشته اند و به تعریفی یک بعدی و ایستا از هوش و روش اندازه گیری آن، رضایت نداده اند. در دهه ١٩٨٠ هوارد گاردنر به نشر نتایج پژوهشی پرداخت که معرف روائی زحمات پژوهشی وی در زمینه تبیین " هوش های چندگانه " بود. این پژوهش ثابت می کرد که بسط تعریف های مطرح شده در این راستا، تا چه حد اهمیت دارد، و ریوون بار – آن در طول تلاش های خود به منظور تمیز شایستگی های هیجانی از فهم و درک؛ اصطلاح " بهره هیجانی " را مطرح ساخت. پژوهش های بعدی که توسط جان میر و پیتر سالووی انجام شده، ابزاری را زمینه رشد نظریه هوش هیجانی معرفی کرد که مشتمل بر چهار حوزه می شد : " هیجانات، تسهیل سازی اندیشه، درک هیجانات و کنترل هیجانات." ایشان در طول تلاشهای خود، با دیوید کاروسو آشنا شدند و به کمک هم آزمون هوش هیجانی میر – سالوی – کاروسو را طراحی نمودند، که این آزمون از روائی و اعتبار برخوردار بوده و توانایی های وابسته به هوش هیجانی را مورد سنجش قرار می دهد و همچنین بر اساس اطلاعات پایه مربوط به پنج هزار شرکت کننده می باشد که مبنای هنجار شدن آن تلقی می شود. (هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
هوش به توانایی استدلال کردن در مورد یک امر و یا با استفاده از آن امر اطلاق می شود. به عنوان مثال، در هوش کلامی، فرد به ارائه استدلال های گفتاری می پردازد، یا در هوش فضایی؛ فرد در مورد نحوه پیوند خوردن اشیاء توضیح می دهد. این امر در مورد هوش هیجانی بدین صورت تحقق پیدا می کند که فرد با استفاده از هیجانات خود به استدلال می پردازد، یا اینکه هیجانات وی درصدد کمک رسانی به تفکر خود بر می آیند. به عبارت دیگر، هوش هیجانی که توسط مقیاس ™ MSCEIT اندازه گیری می شود، به ظرفیت و توانایی استدلال آوردن با استفاده از هیجانات و علامت های هیجانی و یا به ظرفیت یک هیجان برای بالاتر بردن میزان اندیشه افراد اطلاق می شود. (میر، سالووی، کاروسو،٢٠٠١)
هوش هیجانی به عنوان جنبه مهمی از رهبری موفق در نظر گرفته می شود. هر قدر مسئولیت رهبری عظیم تر باشد، شایستگی های هوش هیجانی هم مهمتر جلوه می نماید.
در باره آزمون هوش هیجانی بار_آن
این آزمون در 90 سوال به برسی 15 شاخص میپردازد که میتوانید از اینجا توضیح مختصری در باره با هر یک مطالعه کنید. در زیر اسامی این 15 توانایی آمده است:
1- حل مسئله 2- خود ابرازی 3- همدلی 4- استقلال 5- شادمانی 6- خودشکوفایی 7- کنترل تکانش 8- عزت نفس 9- مسئولیت پذیری 10- انعطاف پذیری 11- روابط بین فردی 12- خوش بینی 13- خودآگاهی هیجانی 14- واقع گرایی 15- تحمل فشار روانی
روایی و اعتبار آزمون هوش هیجانی بار – آن اعتبار و روایی پرسشنامه
پس از مکاتبه با سازندۀ پرسشنامه و دریافت نسخه ای از پرسشنامۀ اصلی، کلیۀ سؤالات ترجمه و ویراستاری گردید. سپس متن ترجمه شده به زبان انگلیسی برگردانیده شد و دو فرم اولیه با یکدیگر مقایسه گردید. نهایتاً، در متن ترجمه شده، اصلاحاتی صورت گرفت. سپس نسخه هایی تکثیر شد و در اختیار اساتید دانشگاه قرار گرفت و نظرات کارشناسانۀ آنان، لحاظ گردید.
جهت مشخص نمودن روایی صوری و انجام دادن مطالعۀ مقدماتی، تعداد ٣٠ آزمون در اختیار دانشجویان رشته های مختلف قرار گرفت و از آنها خواسته شد موارد مبهم و نامأنوس در پرسشنامه را، مشخص نمایند. پس از رفع ابهامات و نواقص، فرم دیگری تنظیم شد و بر روی ٥٠٠ نفر از دانشجویان دختر و پسر رشته ها و سنین مختلف ( ٤٠ – ١٨ سال) در دانشگاههای آزاد و دولتی (اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و آزاد واحد خوراسگان) و به صورت انفرادی و حضوری، اجرا شد.
در مرحلۀ دوم اجرا، تحلیل اطلاعات در حیطه های زیر انجام پذیرفت:
١. تحلیل عاملی سؤالاتی که همبستگی بالا و معنی داری نسبت به هم داشتند، مربوط به یک مفهوم و در یک مقیاس درنظر گرفته شدند و سؤالات دارای همبستگی پایین، مفاهیم دیگری را به خود اختصاص دادند.
٢. همسانی درونی سؤالات؛ محاسبۀ ضریب همبستگی بین تک تک سؤالات و نمرۀ کل پرسشنامه، نشان دهندۀ همبستگی پایین و معکوس بین بعضی سؤالات و نمرۀ کل پرسشنامه بوده است؛ بدین معنی که این سؤالات مواد ضعیفی برای سنجش متغیر موردنظر ( هوش هیجانی ) می باشند یا بنا به دلایلی، خوب طراحی یا نمره گذاری نشده اند. این سؤالات بعضی حذف و بعضی تغییر یافتند.
٣. اعتبار پرسشنامه از طریق محاسبۀ آلفای کرونباخ برای دانشجویان پسر ٧٤%، برای دانشجویان دختر ٦٨% و برای کل افراد ٩٣% محاسبه گردید.
٤. اعتبار پرسشنامه در روش دو نیمه کردن برای دانشجویان پسر ٦٦%، برای دانشجویان دختر ٥٧% و برای کل افراد ٧٨% محاسبه گردید ( به دلیل طولانی بودن پرسشنامه و تعداد زیاد سؤالات، این روش سنجش از دقت کمتری برخوردار است).
٥. ضریب پایاپای به روش بازآزمایی ( اجرای مجدد به فاصلۀ ٣ هفته) ٦٨% گزارش گردید ( این روش جهت سنجش ویژگیهای مناسب است که از اثبات و پایداری بیشتری برخوردارند).
پس از انجام دادن برخی تغییرات در متن اصلی پرسشنامه، حذف یا تغییر بعضی سؤالات و تنظیم مجدد سؤالات هر مقیاس، پرسشنامه از ١١٧ سؤال به ٩٠ سؤال تقلیل یافت. بنابراین لازم گردید در مورد کیفیت روانسنجی فرم جدید نیز اقداماتی به عمل آید.
در مرحلۀ سوم، از بین جامعۀ آماری موردنظر (دانشگاه اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه آزاد واحد خوراسگان) و به همان ترتیب مرحلۀ دوم، دانشجویان در رشته های مختلف و از بین زنان و مردان گزینش شدند و فرم جدید پرسشنامه، همراه با فرم مصاحبۀ مجزایی که وضعیت عاطفی و هیجانی فرد را به طور مستقیم مورد سنجش قرار می دهد، به صورت انفرادی و حضوری اجرا گردید. در مرحلۀ سوم، تحلیل اطلاعات در حیطه های زیر انجام پذیرفت:
١. همسانی درونی سؤالات هر مقیاس
نتایج حاصل از ضریب همبستگی حاکی از رابطۀ مستقیم و معنی دار بین سؤالات هر مقیاس با نمرۀ کلی آن مقیاس دارد. بدین معنی که سؤال موردنظر همان چیزی را می سنجد که مقیاس مربوطه، درنظر دارد ( این ٩٠ سؤال، در مرحلۀ دوم اجرا، به عنوان مرتبط ترین و معنادارترین سؤالات شناسایی شده و برای فرم نهایی پرسشنامه، انتخاب گردیدند).
از بین ٩٠ سؤال مذکور، تنها سؤال شماره ٦٣ «تمایل دارم به دیگران بپیوندم» ارتباط ضعیفی با نمرۀ کل مقیاس و نمرۀ کل پرسشنامه داشت. این سؤال در مقیاس «استقلال» طراحی شده و هدف طراح از انتخاب سؤال مذکور این بوده است که اشخاصی که از استقلال پایینی برخوردار هستند، شناسایی گردند؛ ولی پاسخگویان این سؤال را با درنظر گرفتن مفهوم «برقراری رابطۀ اجتماعی و مناسب با دیگران» پاسخ داده اند. بنابراین، این سؤال، همزمان مفاهیم مختلفی را دنبال کرده و نیاز به ویراستاری دارد.
٢. همبستگی هر سؤال با نمرۀ کل پرسشنامه
در این مرحلۀ تحلیل، تنها سؤال ٦٣ با نمرۀ کل پرسشنامه رابطۀ معکوس و ضعیفی نشان داد که بنابر توضیح ارائه شده، ویراستاری این سؤال درجهت مفهوم اصلی آن، تغییر یافت.
٣. همبستگی بین نمرۀ کل هرمقیاس و نمرۀ کل پرسشنامه
نتایج نشان می دهد که بین میانگین نمرۀ هریک از مقیاسها و میانگین نمرۀ کل پرسشنامه، رابطۀ مستقیم و معنی داری وجود دارد، یعنی تمام مقیاسهای موجود در پرسشنامه با متغیر هوش هیجانی، دارای رابطۀ مستقیم هستند.
٤. اعتبار پرسشنامه از طریق محاسبۀ آلفای کرونباخ
میزان آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه ٩٣% گزارش گردید. این میزان (آلفای محاسبه شده در مرحلۀ سوم) با آلفای محاسبه شده در مرحلۀ دوم پرسشنامه (فرم ١١٧ سؤالی) یکسان به دست آمد؛ باتوجه به این که در مرحلۀ سوم تعدادی سؤال حذف یا تغییر داده شد. در یادآوری این نکته حایز اهمیت است که تقلیل تعداد افراد نمونه و کاهش سؤالات در میزان اعتبار آزمون تأثیرگذار است.
٥. اعتبار پرسشنامه به روش اجرای فرم موازی یا همتا
همزمان با اجرای پرسشنامۀ هوش هیجانی، مصاحبه ای سازمان یافته در رابطه با میزان و تنوع هیجان ها، عواطف، ویژگیهای فردی و احساسی، از گروه مورد مطالعه به عمل آمد. سعی شد سؤالات مصاحبه طوری طراحی گردد که در زمینۀ هوش غیرشناختی افراد (بُعد هیجانی، اجتماعی و شخصیتی آنها)، اطلاعات مناسبی به دست آید. بعد از اجرای دو فرم ( مصاحبه و پرسشنامه)، پرسشنامه نمره گذاری گردید. تحلیل نتایج بین اطلاعات حاصل از مصاحبه و پرسشنامه در نرم افزار SPSS، رابطه را در سطح ٠/٠٠١ معنی دار نشان داد.
٦. اعتبار پرسشنامه به روش زوج – فرد
مطابق با نتایج متون علمی، ضریب اعتبار ٠/٧ و بالاتر برای تست ها با هدف پژوهشی و برای تست ها با هدف بالینی ٠/٩ مورد تأیید و مناسب می باشد. در پرسشنامۀ موردنظر، ضریب آلفای کرونباخ ٠/٩٣ محاسبه گردید. بنابراین، برای مقاصد مختلف و از حیث داشتن قابلیت کاربرد، مورد پذیرش است.
این پرسشنامه توسط بار – آن برروی ٣٨٣١ نفر از ٦ کشور ( آرژانتین، آلمان، هند، نیجریه و آفریقای جنوبی) که٨ /٤٨ درصد آنان مرد و ٥١/٢ درصد آنان زن بوده اند، اجرا شده و به طور نظام مند (سیستماتیک) در آمریکای شمالی هنجاریابی گردید. نتایج حاصل از هنجاریابی نشان داد که پرسشنامه ازحد مناسبی از اعتبار و روایی، برخوردار است.
مطالب این متن به طور کامل برگرفته از کتاب آزمون های روانشناختی - محمود ساعتچی - کامبیز کامکاری - مهناز عسگریان می باشد.
چگونه می توان هوش هیجانی خود را سنجید؟
با استفاده از آزمون EQ می توانید به راحتی خود را در این زمینه محک بزنید.
شما میتوانید بقیه شاخص ها را از اینجا مطالعه کنید.