در این متن به صورت خلاصه ویژگی خودابرازی را در تست ایکیو بار آن شرح میدهیم.
خودابرازی
تعریف علمی
در تعریف خود ابزاری (Assertiveness) اشاره شده به "توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارت های سازنده و بر حق خود". بر این اساس شایستگی خودابرازی در آزمون EQ نوعی قدرت هیجانی است که به افراد اجازه می دهد با اعتماد کامل نسبت به خودشان، با دیگران وارد تعامل شده، اظهار نظر کنند که چه چیزهایی را دوست دارند و چه چیز را بیشتر می خواهند، از چه چیزی بیزارند و آن را نخواهند پذیرفت، و منتظر چه چیز هستند.
در موقعیت های خطرساز، اگر همواره بتوانیم مواضع خود را شرح دهیم، حفظ کنیم و یا حتی روابط خود را عمیق تر گردانیم، چقدر شادمان تر می گردیم و مؤثرتر رفتار می کنیم؟ خودابرازی ما را قادر می سازد نسبت به خودمان صادق باشیم و احترام دیگران را رعایت کنیم.استین و بوک معتقدند خودابرازی ترکیبی از سه مؤلفه زیر می باشد:
۱) توانایی بیان احساسات
۲) توانایی بیان آشکار باورها و اندیشه ها
۳) توانایی برخاستن برای کسب حقوق فردی
خودابرازی، خشونت نیست. خشونت فراسوی خودابرازی حرکت می کند و به مداخله، جنگجویی و مبارزه می انجامد. تفاوت کلیدی بین این دو مؤلفه، آن است که خشونت هیچ فضایی را برای ملاحظه احساسات سایر افراد، دیدگاه ها، یا اهداف آنها درنظر نمی گیرد. خشونت، به دنبال پیروزی به هر بهای ممکن می باشد(هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
در مدیریت نیروی انسانی بهتر است بدانیم که :
بالا بودن و یا پایین بودن میزان جرأت و خودابرازی در کارکنان برای هر شغلی می تواند متفاوت باشد. در هنگام استخدام و یا ارتقاء و جابجائی شغلی باید به میزان خودابرازی در فرد دقت کافی نمود. برای جلوگیری از بروز تبعات و مشکلات قابل پیش بینی در انتصاب و یا جابجائی شغلی، بهتر است مفهوم خودابرازی را بهتر بشناسیم.
شایستگی خودابرازی یکی از اصلی ترین ویژگی ها به خصوص برای مشاغلی است که نیاز به تعاملات زیاد، مذاکره، چانه زنی و دفاع از حقوق و منافع سازمانی دارد. شایستگی خودابرازی یعنی توانایی افراد برای تعامل با محیط و انجام کاری است که به موجب آن صدای شان شنیده شود! شایستگی خودابرازی باعث قدرتمند شدن افراد می شود و به ایشان کمک می کند خودشان را به دیگران معرفی کنند. کارکنان برای برقراری رابطه ای مؤثر با دیگران، اغلب لازم است جرأت ورز باشند و موقعیت های خطرساز را به گفتار در آورند.
افرد جرأت ورز، خیلی خجالتی و یا غیرقابل کنترل نمی باشند - آنها می توانند بدون خشونت یا آزار دیگران، احساسات خود را بیان دارند (و اغلب به صورت مستقیم). خودابرازی، توانایی بیان احساسات، باورها و اندیشه ها می باشد و از حقوق فرد به طریقی غیرمخرب، دفاع می نماید.
تأثیر خود ابرازی در مدیریت سازمان
مدیر عامل یک شرکت تولیدی پس از مشورت با رابرت کاپلان مشاور بزرگ استراتژیک، کوشید برخی مهارتهای ارتباطی از قبیل خودابرازی، پرسیدن و شنیدن را در خود تقویت کند.او پیش از این معتقد بود که یک رئیس قدرتمند باید تا حدی محتاط و خوددار باشد اما اکنون دریافته بود که باید در این دیدگاه تجدید نظر کند چرا که مدیران برجسته به راحتی اطلاعاتی را درباره ارزشها، پیشینه و اندیشه هایشان در اختیار دیگران میگذارند و در عین حال سوالات خوبی از دیگران میپرسند و شنونده خوبی هستند
او دریافت که وقتی تردیدها و نگرانیهایش را با اعضای تیمش در میان میگذارد، سوالات درستی را در بحثها مطرح میکند و فعالانه به گفتگوها گوش میکند نتایج مفید و سازندهای میگیرد.
او به این نتیجه رسید که این رویکرد «نرم» برای گرفتن بازخوردهای بهتر و تبدیل شدن به مدیری موفقتر بسیار موثر است.
وی از این مهارتها در گردهماییهای شام ماهانه مدیران نیز استفاده میکرد و با ایفای نقش تسهیلگر، یکی دو موضوع را مطرح میکرد و سعی میکرد آرام و فعالانه به بحثها گوش کند و در مواقع لازم پرسشهای مناسبی را مطرح میکرد و در نهایت مطمئن میشد که اعضای تیم، نظرات خود را شفاف و بدون محافظه کاری ابراز میکنند.
کسب مهارت در این فرایند مستلزم صرف وقت و تمرین زیادی بود ولی بالاخره مدیرعامل این شرکت موفق شد به یک هدایت کننده قوی و تاثیرگذار در بحث و گفتگوهای تیمش تبدیل شود.
او فهمید که توصیه و مشاوره خواستن از اعضای تیمش نشانه قدرت است نه نشانه ضعف. او با استفاده از این تکنیکها، دریافت که میتواند به کارمندانش برای مشاوره گرفتن و به عنوان یک سیستم هشداردهنده برای عملکرد خودش تکیه کند. علاوه بر این، از آنجا که به مرور زمان، او و مدیرانش هر چه بیشتر یکدیگر را درک کرده و به هم اعتماد میکردند، مدیران بخشهای مختلف شرکت توانستند بسیاری از ایدهها و دغدغههای شغلی خود را با او در میان بگذارند. این امر به نوبه خود، ثبات و تعادل در تیم مدیریتی شرکت را به دنبال داشت و به بالا بردن روحیه اعضا کمک شایانی کرد.
نتیجه این تلاشها آن بود که اکنون مدیر عامل شرکت کمتر احساس تنهایی و انزوا میکند. او فکر میکند که چرا این روش را زودتر از اینها به کار نبسته بود و خوشحال است که اکنون در مسیر درستی گام بر میدارد.
شایستگی خود ابرازی کارکنان و بویژه مدیران می تواند نقش زیادی در حل مشکلات و عبور از بحران ها در سازمان ها داشته باشد. با توسعه این طرز تفکر، میتوان از یک سو قابلیتهای خود در طرح سوالات مناسب و بجا را تقویت کرده و از سوی دیگر اثربخشی و کارآیی سازمان را به طور چشمگیری ارتقا بخشید.
چگونه می توان هوش هیجانی خود را سنجید؟
با استفاده از آزمون EQ می توانید به راحتی خود را در این زمینه محک بزنید.
شما میتوانید بقیه شاخص ها را از اینجا مطالعه کنید.