معرفی کتاب ذهن کاملا جدید یا ذهن کامل نو
معرفی کتاب ذهن کاملا جدید یا ذهن کامل نو

در این یادداشت به معرفی اجمالی نویسنده کتاب پرداخته و توضیح کلی در مورد کتاب می‌دهیم و در ادامه خلاصه دقیقی از کتاب را در اختیار علاقه مندان قرار می‌دهیم.



دنیل پینک یکی از بهترین نویسنده های جهان است، وی سالیان سال است که برای نشریه هایی همچون نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال قلم می زند. درست است تحصیلات او در رشته حقوق بوده اما در سال 2011 مجله کسب و کار هاروارد نام او را جزو پنجاه مدیر متفکر برجسته جهان معرفی کرد. تا به امروز  او شش کتاب نوشته که به 32 زبان مختلف ترجمه شده و فروشی بالغ بر دو میلیون نسخه داشته است.

این کتاب درطبقه بندیه  کتابهای تحول و تغییر نگرش فردی قرار می‌گیرد و می‌تواند به شما در رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان کمک خوبی نماید.

 

در بعضی از نسخه ها به خصوص نسخه ترجمه به فارسی، کنار عنوان انگلیسی a whole new mind" "، عنوان دومی نوشته شده است: "عبور از عصر اطلاعات به عصر مفهوم پردازی" و در طول کتاب توضیح می‌دهد امروزه از عصر اطلاعات – منطق و محاسبات ریاضی و مهندسی- عبور کرده‌ایم و برای رسیدن به موفقیت در دوران جدید مجبوریم ذهنیت جدیدی برای خود بسازیم؛ که با جمله راست مغزها، قوانین آینده را مشخص می‌کنند ( آقای پینک به کسانی که در تصمیم گیری از نیمکره راست مغز برای تصمیم گیری استفاده می‌کنند راست مغز می‌گوید که در پایین همین صفحه دیاگرامی برای آن آمده است.) در واقع می‌توان گفت: "مفهوم اصلی کتاب بر روی جلد آن توضیح داده است."

 

 

معرفی اولیه کتاب "ذهن کاملا جدید"
خیلی ها معتقد اند: این کتاب عجیب ترین کتابی است که تا به حال خوانده اند. دنیل پینک در کتاب ذهن کاملا جدید، در سال ۲۰۰۵ پیش بینی می کند که در چند سال آینده چه شغل هایی از بین خواهند رفت یا از اهمیت آن کاسته می‌شود و امروزه می بینیم که اغلب این پیش بینی ها به حقیقت پیوسته است. البته او در این کتاب صرفاً یک پیش بینی ساده انجام نمی دهد، بلکه بسیار هوشمندانه و دقیق، دلایلی را برای گفته ی خود می آورد و آن را تحلیل می‌کند. مثلا پیش بینی می‌کند کسب و کار هایی نظیر مشاوران املاک، آژانس های ماشین، معلمان به شیوه قدیمی و... ازبین می‌رود و برای آن یک قانون کلی ارائه می‌دهد.

قانون کلی نابودی کسب و کارها:

((به طور کلی هر کاری را که کامپیوتر بتواند بهتر، راحت تر و سریع تر از انسان انجام دهد، از بین خواهد رفت.))

 

مصداق امروز این پیشبینی در ایران:

چند سال پیش مردم برای پرداخت قبض و دریافت پول به سختی به متصدیان بانک ها مراجعه می‎کردند، اما اکنون دستگاه های خودپرداز و موبایل این وظیفه را از دوش بانک برداشته است یا تاکسی های اینترنتی مثل اسنپ، تپسی و... به نوعی آژانس های ماشین به سبک قدیم را از بین برده اند.

دنیل پینک به این اشاره دارد که امروزه دانش قدرت نیست و این تخیل و ایده پردازی است که قدرت می‌آورد. در بخشی از این کتاب گفته شده که ما در دانشگاه ها و مدارس اغلب بر روی کار های منطقی متمرکز بوده ایم، در صورتی که جهان دارد به سمتی حرکت می کند که طراحی حسی و هنر و خلاقیت، نقش مهم تری در زندگی شغلی افراد جامعه پیدا می کند.

 

 

سیر کتاب به این گونه است که بعد از یک معرفی در باره واژه های چپ مغز و راست مغز، شش اصل اساسی یعنی : 1- طراحی 2- داستان سازی خلاق 3- هماهنگی و هم نوایی 4- همدلی 5- بازی و تفریح 6- ایجاد معنا را که دستاورد تفکر با نیمکره راست مغز است را توضیح داده و هر یک را به طور دقیق بررسی می‌کند.

 

 

خصوصیات راست مغز و چپ مغز

 

1- طراحی: مردم دیگر فقط برای عملکرد پول نمی‌دهند، محصولاتی انتخاب می‌شوند که خلاقانه‌تر و زیباتر طراحی شده باشد. شاید یکی از بهترین مثال‌هایی که در این مورد می‌توان زد تفاوت محصولات اپل با محصولات مشابه (از نظر امکانات) دیگر برندها دارد.


2- داستان: غالباً داستان‌ها بسیار بیشتر از اعداد و ارقام در خاطر ما می‌ماند. ما معمولاً داستان‌های برندها را بیشتر به خاطر داریم. شاید داستان را بتوان به نوعی روح کسب و کار نامید!


3- همنوایی: برای بهبود کسب و کار در عصر جدید، نیاز به ترکیب موضوعات مختلف داریم و تنها تمرکز بر بحث‌های تخصصی ما را در رقابت به جایی نخواهد رساند. وجود هماهنگی و همنوایی بین کارکردهای یک محصول می‌تواند باعث موفقیت شود.


4- همدلی: وجود احساسات و همدلی کردن با مشتریان از الزامات و نقاط تمایز در عصر مفهومی خواهد بود. حتی داستانی از پزشکانی که با همدلی کردن با بیمارانشان توانستند بیماری آن‌ها را بهتر تشخیص دهند یا به بهبود آنها کمک کنند در این فصل شنیدنی است. اینکه یادمان باشد مشتری چه می‌خواهد و از دریچه نگاه و خواسته‌ی او بنگریم.


5- بازی: استفاده از بازی (و گیمیفیکیشن) در افزایش سطح درگیری مشتریان و مصرف‌کنندگان، بازاریابی و فروش و حتی روابط با منابع انسانی از موضوعات داغ و مطرح دنیای کنونی است. چیزی که دنیل پینک در سال 2005 به آن اشاره کرده است.


6- معنا: دیگر افراد تنها به دنبال کسب سود مالی نیستند، بلکه در جستجوی معنا در زندگیشان هستند.رفهای دنیل پینک، با بحث در مورد معنا به پایان میرسند. او توضیح میدهد که انسان در دنیای امروز، بیش از هر چیز دیگر به دنبال معنا است. به دنبال هدف و انگیزه ای برای زندگی. جستجوی معنا بخش جدایی ناپذیر دغدغه های بسیاری از ماست. کسانی که در پاسخ به سوال معنا، در زندگی خود میکوشند و نیز تلاش میکنند به دیگران هم در یافتن معنای زندگی کمک کنند، انسانهای پیروز نسل جدید هستند.

اگر دقت کرده باشید، تلاش برای ایجاد معنا، مورد توجه برندهای امروزی نیز هست. حتی یک برند لوکس هم، در پشت حرفها و تبلیغات خود، در پی القای هویتی تازه و ایجاد معنایی در ذهن مشتری است. اینکه تو با خریدن من، نشان میدهی که چنین هستی و چنان هستی و به زندگی اینچنین نگاه میکنی و … در این شرایط راز ماندگاری در این خواهد بود که معنایی که برای زندگی خود و دیگران میسازیم، تا چه حد موقتی و زودگذر و یا بلندمدت و جاودان باشد.

 

 

 

در آخر این کتاب در فارسی با اسم ذهن کامل نو نیز ترجمه شده است که گویا ترجمه آقای امیر رضا رحیمی ترجمه خوبی است. در زیر نقل قول هایی از کتاب را با هم می‌خوانیم:

 

ذهن کامل نو از امیر رضا رحیمی

 

این یادداشت‌ها حاوی نقل‌قول‌ها و درس‌های کلیدی همچنین ایده‌ها و عبارات مهم کتاب می‌باشد:

 

  • کتاب ذهن کامل نو برای همه کسانی است که از حرفه‌شان عذاب می‌کشند یا از زندگی‌شان ناراضی‌اند، آن گروه از کارآفرینان و مدیران شرکتها که مشتاق‌اند جلوتر از موج بعدی باشند، والدینی که می‌خواهند فرزندانشان را برای آینده آماده کنند و لشکری از آدم‌های از نظر احساسی زیرک و از نظر خلاقیت زبردست که توانایی‌های شاخصشان را عصر اطلاعات نادیده گرفته و کم ارزش شمرده است.

 

  • در کتاب ذهن کامل نو دانیل ه.پینک در مورد شش استعداد ذاتی که آن‌ها را حواس «شش‌گانه» می‌نامد، توضیح می‌دهد که موفقیت حرفه‌ای و رضایت شخصی به صورت فزاینده‌ای وابسته به آن‌هاست. طراحی، داستان، همنوایی، همدلی، بازی، معنا

 

  • امروزه، مهارت‌های متمایز عصر گذشته – قابلیت‌های «مغزِ چپ» که به عصر اطلاعات توان بخشیدند– لازم‌اند اما دیگر کافی نیستند و قابلیت‌هایی که روزگاری کسر شأن خود می‌دانستیم یا فکر می‌کردیم پشیزی نمی‌ارزد – کیفیت‌های «مغزِ راست» چون خلاقیت، همدلی، مسرت و معنا – تعین می‌کنند چه کسی شکوفا می‌شود و چه کسی به تنگنا می‌افتد.در مورد افراد، خانواده‌ها و سازمان‌ها، موفقیت حرفه‌ای و کامیابی شخصی اکنون داشتن ذهن کامل نو را الزامی می‌کند.

 

  • تفکر به سبک مغز چپ در گذشته راننده بود و تفکر به سبک مغز راست مسافر. اکنون تفکر راست-هادی به ناگهان فرمان را در دست خود گرفته و روی پدال گاز فشار می‌دهد، تعیین می‌کند به کجا می‌رویم و چگونه به آنجا می‌رسیم. استعدادهای ذاتی چپ-هادی هنوز لازم هستند اما دیگر کافی نیستند.در عوض، استعدادهای ذاتی راست-هادی که در موارد زیادی پست پنداشته می‌شوند و مردود شمرده می‌شوند –هنروری، همدلی، انتخاب، نگاه دراز مدت، طلب تعالی– به صورت فزاینده‌ای تعیین می‌کنند که چه کسی اوج می‌گیرد و چه کسی به ورطه‌ی سقوط پای می‌گذارد.این تغییری سرگیجه‌آور اما در نهایت الهام بخش است.

 

  • تفکر چپ-هادی لازم باقی می‌ماند. مسئله فقط این است که دیگر کفایت نمی‌کند. در عصر مفهومی، چیزی که به آن نیاز داریم ذهنی کامل نو است.

 

  • آنا کاستلی فرییری: این واقعیت ندارد که چیز سودمند زیباست. چیزی که زیباست سودمند است. زیبایی می‌تواند شیوه‌ی زندگی مردم و اندیشیدن آن‌ها را بهبود بخشد.

 

  • مشکل پسند باشید. چیزهایی در زندگی انتخاب کنید که پایدار می‌مانند و استفاده از آن‌ها لذت‌بخش است. لباس‌های عالی هیچ وقت از مد نمی‌افتند. مبلمان باید با گذر زمان بهتر شود.چیزهایی انتخاب کنید که خوشحالتان می‌کند، نه اینکه دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

  • عصر مفهومی می‌تواند چیزی را به ما یادآوری کند که همیشه حقیقت داشته اما به ندرت در مورد آن اقدام شده است؛ اینکه باید به داستان‌های یکدیگر گوش دهیم و اینکه هر کدام از ما نویسنده‌ی زندگی خودمان هستیم.

 

  • بسیاری از ما تحت فشار زمان هستیم، با سیلابی از اطلاعات غرق شده‌ایم و به دلیل امکان گزینه‌های متعدد فلج شده‌ایم. شاید بهترین تجویز در مورد مصائب مدرن این باشد که به صورت زمینه‌ای به تصویر کلی زندگی‌مان بپردازیم و بین آنچه واقعاً اهمیت دارد و آنچه صرفاً آزاردهنده است، تمایز قائل شویم.

 

  • اپرا وینفری: رهبری مستلزم همدلی است. مستلزم داشتن توانایی همبستگی و ارتباط با آدم‌ها به منظور الهام بخشیدن و توانمند کردن زندگی آن‌ها است.

 

  • وقت آن رسیده که شوخی را از موقعیتش در مقام سرگرمی محض نجات دهیم و برای آنچه واقعاً هست بشناسیم؛ یعنی شکلی از هوشمندی پیچیده و خاص انسان که کامپیوترها نمی‌توانند آن را تقلید کنند.

 

  • دو شیوه‌ی عملی و ذهنیت کامل برای افراد، خانواده‌ها و شرکت‌ها برای آغاز جستجوی معنا وجود دارد؛ جدی گرفتن معنویت و جدی گرفتن شادی.

 

  • دالایی لاما: معتقدم مقصود واقعی زندگی ما جست‌ و جوی شادی است. این موضوع روشن است، چه به این مذهب اعتقاد داشته باشیم و چه آن مذهب، همه‌ی ما در جست و جوی چیزی بهتر در زندگی هستیم. از این رو فکر می‌کنم جنبش واقعی زندگی ما به سوی شادی است.

 

  • انتخاب با خود شماست. این عصر جدید با فرصت‌هایی که به همراه دارد کاملاً می‌درخشد، اما همان قدر در مورد کندی پاها نامهربان است که در مورد اذهان خشک. امیدوارم این کتاب، انگیزه و ابزارهایی را که برای اقدام به سفر به آن‌ها نیاز دارید در اختیارتان بگذارد.    

 

 

خلاصه کتاب:

 

شما می‌توانید خلاصه دقیقی از کتاب ذهن کامل نو را در اینجا بخوانید و یا  متن انگلیسی خلاصه کتاب را  به صورت فایل pdf در زیر بخوانید:

 

مطالعه خلاصه ای کامل و دقیق از کتاب ذهن کامل نو

 

فایل خلاصه کتاب ذهن کاملا جدید به زبان انگلیسی

 

این خلاصه انگلیسی توسط Kim Hartman تهیه شده است. در سایت او، خلاصه کتابهای دیگری موجود است که میتوانید از آن استفاده کنید.